نامه نیوز : روابط ایران و امریکا در شرایط کنونی از هیچ کدام از مدلهای گذشته پیروی نمی کند. در حال حاضر کسی در امریکا سر کار آمده است که نگاه او به روابط با دیگر کشورها به صورت عام و ایران به صورت خاص با دیگر روسای جمهور گذشته متفاوت است. همین روند باعث شده است استراتژی دولت یازدهم در رابطه با امریکا دچار تغییر و تحول شود و مخصوصا پس از خروج امریکا از برجام وارد فازی جدیدی شود. سوال این است که با این شرایط آیا دولت روحانی پرونده ارتباط با امریکای ترامپ را کنار گذاشته و در پس ذهن خود هم به این ارتباط امیدی ندارد یا این موضوع را نسبت به شرایط دور از امکان نمی داند. در دوره گذشته دولت و دستگاه دیپلماسی کشور با تصمیم نظام به سمت مذاکره با امریکا رفت، آیا شکافی بین نظام و دولت در این رابطه در شرایط کنونی وجود دارد؟
باید گفت شرایط نسبت به گذشته متفاوت شده است. یعنی اگر آن زمانی که جمهوری اسلامی ایران تصمیم به مذاکره با اوباما گرفت تا به حل و فصل مسالمتآمیز پرونده هستهای برسد که با تعریف برد-برد از روابط و رد و بدل شدن امتیازاتی، نهایتا به برجام ختم میشد، در حال حاضر باز جمهوری اسلامی ایران، یعنی کلیت نظام تاکیدش بر این است که با این شخص نه میشود وارد مذاکره شد و نه میشود گفتوگو کرد و اگر هم بخواهیم به جایی برسیم، هیچ تضمینی برای تعهداتی که میپذیرد، نیست. به نظر نمی رسد که در شرایط کنونی تفاوتی در سطوح مختلف حاکمیتی در جمهوری اسلامی ایران ایجاد شده باشد که بخشی برای مثال اعتقاد به مذاکره و گفتوگو با دولت فعلی امریکا داشته باشند. از این نظر می توان یک مجموعه را دید، مجموعهای که زمانی تصمیم گرفت بنا بر مصالح کشور مذاکره را در پیش بگیرد و همین مجموعه در حال حاضر تصمیمش این است که مقاومت کند و راههایی را برای عدم قطع درآمدهای کشور به دست بیاورد تا بتواند این بحران را پشت سر بگذارد.
اما در این وضعیت سوال این است که استراتژی ایران برای کاهش هزینه های امریکا چه خواهد بود. آیا آقای روحانی و تیم او در حالی که هنوز دو سال از دوره اول و احتمالا چهار سال از دور دوم ترامپ باقی است نباید به ایجاد کانالی جدید با مقامات ایالات متحده فکر کنند؟ موضوع این است که اگر هم کسی در این سطوح به این فکر باشد که راهی را باید برای گفتوگو و مذاکره باز کند، تا زمانی که کلیت نظام جمهوری اسلامی به این نتیجه نرسد و این اجازه داده نشود، هیچ شخصی نمیتواند کار را انجام دهد. بنابراین این احتمال را فعلا با توجه به مجموع اتفاقات باید بعید بدانیم. همین که رئیس جمهور ایالات متحده چند ساعت قبل از سخنرانیاش در مجمع عمومی توئیتی منتشر میکند و با الفاظ بسیار ملایم، رئیس جمهور ایران را فردی دوست داشتنی خطاب قرار میدهد و چند ساعت بعد از آن در سخنرانی خود در مجمع شدیدترین حملات را علیه رهبران جمهوری اسلامی در پیش میگیرد، به نظر می رسد که در مقابل هم دارد تلاش خودش را میکند که به هر شکل ممکن راهی را برای گفتوگو و مذاکره باز کند، اما چون سیگنالهای مثبتی را از این طرف دریافت نمیکند، دوباره رفتارهای خصمانه ای در پیش میگرد و سخنانی تندی علیه ایران ایراد می کند. از این رو بعید است که در چنین شرایطی رهبران جمهوری اسلامی ایران حاضر باشند که وارد یک فاز گفتوگوی مذاکره شوند. حتی به نظرم میآید در چنین شرایطی وارد فاز مذاکره محرمانه و از این دست هم نخواهند شد؛ زیرا که ایران رفتن به سمت توافق را به معنای دادن امتیاز می دانند.
اما مسیری که ایران در پیش گرفته است همکاری با اروپا برای رسیدن به نتیجه نهایی است. اروپا نمیخواهد ایران از برجام خارج شود و از این رو مبنای همکاری دو طرف شکل میگیرد. به نظر میرسد که بیشترین سرمایهای که دولت در حال حاضر در پیش گرفته، بعد از نگاهی که به چین و روسیه که همان نگاه سنتی همیشگی است، یک نگاه خوشبینانه به اتحادیه اروپا است و با توجه به اخباری که وجود دارد ایران می تواند از طریق کشورهای اتحادیه اروپا بخشی از منابع درآمدی خود را حفظ کند و راههای ارتباط مالی را با دنیا از طریق بستههایی که ارائه میشود و کانالهایی که وعده داده شده است، باز کند. به نظر میآید که این نگاه خوشبینانه در داخل دولت وجود دارد، اما اینکه آیا این نگاه از طرف اروپا اثر عملیاتی شود یا نه، و اروپاییها توان و پتانسیل کمکرسانی به این شکل به جمهوری اسلامی ایران را داشته باشند، تعریف دوگانه ای از آن وجود دارد. نگاه برخی کارشناسان با نگاه دولتمردان متفاوت است. برخی می گویند اروپاییها توان و پتانسیل لازم را برای ایستادن در مقابل تحریمهایی که ایالات متحده علیه ایران وضع خواهد کرد، بهویژه در مورد بحث قطع فروش نفت و همینطور قطع مبادلات بانکی با جمهوری اسلامی ایران، ندارد و اتحادیه اروپا فاقد این توان است که بتواند آن را خنثی کند.
اما ایران روی حمایت سیاسی اروپا همچنان به طور ویژه حساب باز کرده و اینکه آنها در سازمان ملل در مقابل امریکا از برجام حمایت کند، بسیار ارزشمند می داند. از این رو ایران کماکان روی این موضوع می اندیشد، و میتوان گفت در حالتی که امریکا شمشیر را از رو بسته است ایران راهی جز این ندارد. تنها انتخابی که ایران دارد، این است که چین و روسیه را از یک سمت راضی نگه دارد و از طرفی دیگر هم دل به اتحادیه اروپا بسته که اروپاییها به هر شکل ممکن در مقابل ایالات متحده بایستند و برجام به حیات خود ادامه دهد.
ایران روی حمایت سیاسی اروپا همچنان به طور ویژه حساب باز کرده و اینکه آنها در سازمان ملل در مقابل امریکا از برجام حمایت کند، بسیار ارزشمند می داند.